پمادی برای رفع گناه و اخذ وام
نوشته شده توسط : علي

پمادی برای رفع گناه و اخذ وام

«رفع کننده فقر مالی، فقر معنوی، فقر عاطفی، اخذ وام، بخت گشایی و دیگر معضلات روحی و مشکلات خانوادگی، شفادهنده بیماری های روحی و صبر و پیشگیری از آنها، سرطان، سکته های قلبی، کلیه، چشم، آرتروز، ام اس، زخم معده، استخوان، آسم، ریوی، میگرن، سینوزیت...»

 

اشتباه نکنید این کلمات، متن آگهی یک کلینیک پیشرفته و یا آدرس شیخ الرئیس منگول صفا و صاحب اکسیر جاودانی و جوانی نیست، بلکه کلمات دکان «بنده مؤمنه به خدای جهانیان» است.

<ف- روحانی> در اطلاعیه ای که در تیراژ قابل تأملی چاپ شده است- چاپ و نه کپی- ضمن اشاره به اینکه «چه آرزویی دارید؟ همه چیز با خداوند ممکن می شود، به ذکر برخی از تازه ترین کشفیات خود پرداخته و پس از جملات فوق به همراه کلی نوشابه خانواده دیگر که در ادامه می خوانیم، آورده است: اگر گمشده دارید، اعم از انسان و یا اشیا «وضو بگیرید و رو به قبله بنشینید و.....»

این استاد تفسیر، تحلیل، تقلیل، ترفیع، ترغیب و کلی«تر» دیگر در حوزه های دین، خدا، پیامبر، نون، کاسبی و ..، روش اعجاب انگیز خود را اینگونه تکمیل می کند:

«برای هرچند حاجتی که دارید قرآن را به زبان فارسی تلاوت کنید، روزی یک جزء به زبانتان جاری شود از اول قرآن شروع کنید و یک ماهه قرآن را ختم کنید. برای رفع بیماری شخصی بخوانید و هرنوع نیاز شخصی را برآورده کنید .»

 

وی با تأکید بر اینکه این روش فوق‌العاده برای خودم است و 14سال روی آن شبانه روز! کار کرده ام، هشدار داده است: چنانچه حوائج شما با خواندن جزء هفتم یا دیگر جزءها روا شد، حتماً قرآن را تا آخر ماه ختم کنید، که دچار گرفتاری نشوید. وی در پایان این آگهی تبلیغاتی گفته است: برای دفع انرژی منفی زلزله و حفاظت از جان خود و عزیزانتان قرآن را به همین روش تلاوت کنید و به دنیای امنیت و اعجاز خداوند گام بگذارید.

 

 

***
ماجرا از همین یک برگ A4 آغاز شد. به سایت این بنده مؤمنه- عبارت خود استاد در پایان هر متنی- که سر زدیم دریچه های دیگری از این موجود آسمانی به رویمان باز شد..

وی همچنین در یک مصاحبه خواندنی با یک جایی که در سایت هم منتشر شده، یک حرف هایی زده که آدم بدجوری یاد «هخا» هپروت منش می افتد:

من سیده (...) هستم. پدرم از علمای تهران بود و مادرم هم در خانواده مذهبی رشد کرده بود. من 17سال پیش قرآن را به زبان فارسی تلاوت کردم تا قرآن را فهمیدم. کلمات بر زبانم جاری نمی شد و صحبت کردن برایم سخت بود. مطلبی در ذهنم نمی نشست تا بتوانم صحبت کنم. وقتی قرآن را خواندم، احساس کردم که می توانم حرف بزنم. اما در حد کوتاه و در حد رفع حوائج و توضیح علل را نمی توانستم بدهم تا یک ماه رمضان از ابتدا تا انتهای آن قرآن را خواندم و بعد از آن کلمات در ذهنم می نشست و تبدیل به جمله می شد و می توانستم حرف بزنم.

این اولین اعجاز برای خودم بود. بعد از آن خداوند اساتیدی از ماوراء را برای من قرار داده تا با من حرف بزنند. من استاد زمینی نداشتم و هیچ کس در روی کره زمین نمی تواند ادعا کند که استاد من بوده است.(اساتید محترم وقت خود را تلف نکنید ، هی زنگ نزنید که خانم قبول نمی کنند!)

زمانی که می خواهند با من ارتباط برقرار کنند، مرا از خوردن برنج، نان و شیرینی منع می کنند تا نیروی ممنوع یا منفی در من ایجاد نشود و انرژی من هم طیف انرژی پروردگار شود.

 

***
به یک نمونه معجزه از جناب استاد منتشر شده در سایت توجه کنید:

من بنده مومنه خداوند عالمیان در سال 77 بر اثر اشتباه دکتر در بیمارستان تهران کلینیک در آنژیوگرافی دوم دچار سکته مغزی شدم و کاملا فلج شده بودم. بعد از آن دچار تنش شدم و حدود پنج سال قرصهای ضد تنش میخوردم.

بار اول که قرآن را به زبان فارسی خواندم، خدا را شکر بعد از نوار مغزی دکتر بهروز نیکنام، متخصص مغز و اعصاب (- متوجه باشید هدف، تخطئه نیست، فقط نقل قول می کنیم تا دعا یا نفرین این خانم دامنمان را نگیرد -) قرص های کارمازا پین را قطع کردند و الان دو سال است که تشنجم قطع شده است.

پسرم مدت سه سال از ایران رفته بود و از او هیچ خبری نداشتم. بعد از اینکه به نیت خیر و هر چه مصلحت خداوند است، قرآن را دوباره خواندم و پسرم برگشت. خانم روحانی در تاریخ 9/11/81 به من گفتند که پسرت بازگشت به ایران دارد و پسرم در تاریخ 27/1/82 به ایران بازگشت و الان به سرکار می رود. هر دو پسرهایم قرآن را خواندند. پسر اولم در دانشگاه بابل مهندسی عمران قبول شد و پسر دومم بلافاصله به سر کار رفت.

خداوند مرا مورد لطف و رحمت خودش قرارداد . از همه مهمتر اینکه مسیر زندگیم را تغییر داد. قرآن کتابی است که هر روز آن را میخوانم و هر دفعه متوجه چیزهایی میشوم. امیدوارم که پرده ها را از چشم و گوش و قلبم کنار بزند تا حقیقت را دریابم. اکنون مرگ برایم آرزوست. پیوند با او ، بازگشت به او و رهایی. چون احساس می کنم که اسیرم ، اسیر این کالبد خاکی، ولی تسلیم او هستم . هر چه او بخواهد ، همان خواهد شد. خ . ک از تهران فرودین 83 .

 

***
در همین پایتخت خودمان کم نیستند از این دست اساتید که نه تحصیلات آکادمیک و نه تحصیلات حوزی دارند و تنها به مدد اقدس خانم و رفقا و یا حاج خانوم کبری و دخترا و با انداختن یک سفره حضرت سلیمان! دم و دستگاهی پیدا کرده اند که برای هر جلسه شما 40 هزار تومان پاکت می گیرند- گاهی به حساب شیرینی رسیدن به حاجت، سقف ویزیت ها به شش تا هفت رقم هم می رسد - و کلی چه چه و به به و بلندگو و حدیث تازه و آیه جدیدالنزول و روایت فی المجلس و بویژه احکام آب دوغ خیاری تحویل مادران و مادربزرگ های ما می دهند.

راستی اگر خطبه پارسایان حضرت امیر را در نهج البلاغه خوانده و یا دیده باشید، آنجا در وصف پرهیزکاران صفات بسیاری می شمارد که هیچ جایش نمی بینی نوشته باشد، پارسایان در اطلاعیه های آگاه گرا به مردم! بنویسید بنده مؤمنه به خدای جهانیان! آدم دلش می خواهد هوار بزند اما حیف که صفحات وب جای داد و هوار نیست، ولی اگر شما هم همین حس را دارید، به آرامی از مانیتور مقابلتان فاصله بگیرید و بیایید زیر سقف آسمان و حالا با هم هوار بزنیم!

 

منتظر باشید تا قرص نماز، کرم ضد چشم چرانی، آمپول تقوا در درجات مختلف، پودر کسب حلال، شربت آنتی فحش، کپسول عفت و ... به بازار بیاید!

 


منبع: خبرگزاری برنا



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
تاریخ انتشار : 4 فروردين 1389برچسب:, |
از غصه ی فراغت با که سخن توان گفت ؟ !جایی که بین یاران محرم مرا نباشد