به یاد تو

ترانه ای از طهمورث شیرمحمد

به یادت میرسم شاید

فراموشم بشه دنیـا

بازم پرمیشه تنهائیـم

از این  زیباترین رویا

چه حسی با تو همزاده

که انگاری همینجایی

به چشم من نیازی نیست

تو ناپیـدای پیـدایی

« همیشه انتظـار تـو

برام همرنگ تقدیره

به یاد تو که می افتم

دلـم آروم میگیـره  »

مگه میشه تو رو نشنید

مگه میشه تو رو گم کرد

نگاه آسـمون خیسـه

کجـائی آخرین همدرد

زمیـن بـا آرزوی تو

شب و روز اشو میشماره

زمان دستای امروز و

به فـردای تو میسپاره

میون خـواب و بیداری

اگـه بـا من اگـه بی من

تموم جاده ها یک روز

به سمت تو تموم میشن

بایدازخویش بپرسیم که چراحجت حق خیمه راامن ترازخانه مامی داند ؟

××××

آقا جان

درسکوتي که دلت دست دعا باز نمود       ياد ما باش که محتاج دعائيم هنوز